برگی از روزهای مدرسه


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : یک شنبه 25 خرداد 1393
بازدید : 622
نویسنده : parsa

 در حالی که می خواستم از ماشین پیاده شوم احساس کردم کسی به شیشه ماشین می زند . شیشه را پایین آوردم . پسر بچه ای که در دستهایش مقدار خیار بود مرا در جای خود میخکوب کرد . دانش آموزم بود که با تعدادی خیار جلوی ماشین ایستاده بود. خیارها را با عجله درون ماشین ریخت و گفت: (( خانم اینها مال شماست .)) و سریع از ماشین دور شد .

او دور شد ولی فکرش تا مدتها از سرم بیرون نرفت . محسن از دانش آموزان بسیارخوب کلاسم بود که آن روزها باید صرف تقویت استعدادهایش می شد ولی فقر مالی خانواده او را مجبور کرده بود تا در روزهای گرم تابستان کمک حالی برای پدر و مادرش باشد.

نویسنده: حمیده محمدی محمدی




:: موضوعات مرتبط: تربیتی , داستان , ,
:: برچسب‌ها: "مدرسه" , "فقر" , "تابستان" , "استعداد" , "دستفروش" ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
جادوی حماسه در تاریخ : 1393/6/29/6 - - گفته است :
سلام، دوست عزیز
خیلی وقته خبری ازتون نیست انشاءا... مجددا شاهد حضور گرمتون باشیم.
التماس دعا
پاسخ: ممنون از بازدیدی که داشتید. حتما".


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








سلام دوستان گلم
سلام و خسته نباشید به همه بازدید کنندگان عزیز

چه مطالبی از سایت مورد علاقه شما بوده است؟


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان parsaasaly و آدرس parsasaraasaly.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 288
بازدید کل : 20490
تعداد مطالب : 134
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1



RSS

Powered By
loxblog.Com